رادیکالیسم مذهبی ، تئوری حکومتهای عدالت گریز
علي علوی علي علوی

تردیدی نیست که استبداد دینی در گذشته گوشه هایی از زوایای تاریک تاریخ را به خود اختصاص داده تا همواره انسانِ استبداد زده در گذر ایّام بیش از پیش وجود یک مصلح و منجی بشری ، جهت پایان بخشیدن به بی عدالتی ها را لازم و ضروری بداند . در این راستا وقتی نگاهی دقیق و موشکافانه به تمامی ادیان الهی داشته باشیم در خواهیم یافت که اعتقاد به ظهور منجی و مصلح آخرالزّمانی ، امری گریز ناپذیر می نمایاند . درک این مسئله بسیار سهل و آسان است که ادیان الهی ذاتاً پاک و زیبا بوده و قوانینی که از آسمان آمده ، عاری از هرگونه پلیدی ، ظلم ، بی عدالتی و استبداد است . امّا در طول تاریخ ، دنیامدارانِ مقدّس ! همواره از گرایشات و تمایلات معصومانه ی جامعه به قانون اساسی آسمان سوءاستفاده کرده به گونه ای که تاریخشان نشان از وفور جنایات و تبعیض های گوناگون داده و مصیبت اعظم این است که در این گونه جوامعِ مستبدِ مذهبی ، خداوند یکتا و فرستادگانش که می بایست پیام آور صلح ، برابری و امنیّت باشند ، در تمامی صحنه ها متّهم واقع می گردند . این دردِ پنهان و در عین حال بزرگ ، طبیعی ست که برای جامعه عوام زده و در بند ، قابل لمس نخواهد بود . در این بین اگر روشنفکرانی از بطن این گونه جوامع شب زده برخیزند و بتوانند در آن شرایط بحرانی به تنویر افکار عمومی و اعتقادی جامعه مبادرت ورزند ، شکّی نیست که این گونه نظام های فاسدِ دینی ، خلع سلاح شده و بدلیل افشای ماهیّتِ دروغینِ آنها و عدم برخورداری از مقبولیّت طبقاتی ، از بین خواهند رفت . به این خاطر همواره در حکومتهای سیاسی مذهبی ، جنبش های روشنگرایانه ی دینی به بدترین شکل ممکن سرکوب می شوند و همیشه وحشیانه ترین برخوردهای حکومتی ، با این گونه جنبش ها و رهبران آزادیخواه آنها صورت می گیرد .

 

اصرار بر انتقال و تزریق آموزه های دینی و اعتقادی به صورت گزینشی و مصلحتی به جامعه ، همراه با اِعمال سانسور شدیدِ اعتقادی ، جامعه را دچار نوعی بحران و ابتذال دینی نموده و فضای عمومی جامعه را به سوی استقرار نوعی آپارتاید مذهبی سوق می دهد . در این شرایط مهمترین کلید راهبردی ، استقرار نظام سکولار در جامعه بوده که در نتیجه آن دین و اخلاق از هرگونه تعرّض بدخواهان ، مصون خواهند ماند و کمترین تأثیر آن ممانعت از سقوط اخلاقیّات و ارزش های دینی جامعه خواهد بود . در بررسی سیر تحوّلی اسلام از ابتدا تاکنون در خواهیم یافت که متأسفانه استبداد دینی ، عمری به درازای تاریخ اسلام داشته و در هر عصری ، حکّام اسلامی ، تیری بر اندام این دین مقدّس زده به گونه ای که در حال حاضر هیچ نشانه ای از آن اسلام اصیل و دوست داشتنی باقی نمانده تا همگان شاهد تحقّق پیشگویی پیشوای ششم شیعیان باشیم که در هزار و اندی سال قبل فرمودند : « زمانی بر شما می رسد که از اسلام جز نامی باقی نمانَد و اسلام همانند پوستن وارونه گردد ... !  » لازم به ذکر است در این بررسی اجمالی ، حکومت پیغمبر عظیم الشّأن اسلام ، همچنین حکومت پنج ساله امیرالمؤمنین علی (ع) مستثنای از این قاعده می باشد .

وجود حکومتهای ظالمانه و استبدادی در گذشته و حال مانند بنی امیه و بنی عبّاس و حکومتهایی چون امپراطوری عثمانی و از جمله ظهور موج جدیدی بنام انقلاب اسلامی در ایران در دهه های چهل و پنجاه ،حاکميت جهادی و جنبش طالبان در افغانستان  تراژدی غم انگیزی از ایدئولوژی دینِ حکومتی را به نمایش گذاشت !همان گونه که در صدر مطالب اشاره شد ، مسئله انتظار در دین اسلام ، قدمتی ۱۴۰۰ ساله داشته و از دیدگاه علمای مجتهد کارشناسان غیر حکومتی ، تاکنون تاریخ هیچگاه شاهد حکومتی اسلامی به معنای واقعی کلمه نبوده است . بعلاوه با استفاده از مصادر روایی شیعه معلوم می گردد که هر حکومتی قبل از قیام دینی موعود آخرالزّمان نه تنها اسلامی نبوده بلکه باطل است و موجب ضلالت و گمراهی جامعه می گردد . این نکته بسیار اهمیّت دارد که جامعه شناسان و تاریخ نگاران به این نتیجه برسند که چگونه جایز است آئینی متّهم گردد حال آنکه تاکنون بستری برای عملی شدن ایده ها و دیدگاه هایش در قالب یک حکومت دینی ، مهیّا نشده است !؟

اسارت دینی معلول نظامِ سلطه است . در این نظام ، رعیّت ، محکوم به اطاعت و پیروی از تفکّرات شبه مذهبی حاکم است . حاکم اسلامی خود را مالکِ جان ، مال ، ناموس ، دنیا و آخرت مردم می داند ( ولایت مطلقه فقیه ) و عملاً دینی که حقیقتاً ، آزادی ، جوهره ذاتی اوست تبدیل به دشمن آزادی و عقیده می گردد !

 

 

تعالی اعتقادی و رشد آگاهی مذهبی جامعه ، بزرگترین خطری ست که این گونه نظام های فاسد را تهدید می کند . در نظام های رادیکالی ، نیازهای معنوی جامعه به صورت سیستماتیک و بسته بندی شده از طرف دستگاه حاکمه به توده مردم عرضه می گردد و در این بین برای تحقّق اهداف خود چنان فضایی را در جامعه حاکم می کند که هیچ کس جرأت نکند برخلاف این جریان حرکت کند ؛ زیرا با انواع اتهامات روبرو خواهد شد ! این فاشیسم مذهبی است که همواره می کُشد ، می زَنَد ، خفه می کند ، زندان می کند ، سرکوب می کند و ... ! صد البته که فاشیسم مذهبی هیچ سنخیّتی با دین و مذهب ندارد .

جا دارد در این جا داستانی را مرور کنیم . روزی از روزها پیشوای اوّل شیعیان امام علی (ع) در کوچه و بازار راه می رفت که یکی از اقلیّت های مذهبی ( مسیحی ) جلوی حضرت را سد کرده و ادّعا می کند که زره اش بناحق بر تن حضرت است . رهبر اسلام بدون اینکه دستور اعدام او را صادر کند یا اینکه دستور دهد او را به زندان بیافکنند ، در کمال ادب از ایشان می  خواهد تا هر دو به محکمه بروند و در حضور قاضی به اختلافشان رسیدگی شود ( دقت نمایید ) تاکنون در تاریخ حکومتهایی که به نام اسلام آمده اند جز ظلم و خشونتِ حکّامش ، چیزی مشاهده نشده است حال آنکه پیامبر عظیم الشّأن اسلام در جواب آن مرد مسیحی که سه بار از ایشان سؤال کرد که ای محمّد دین تو ( اسلام ) چیست ؟ و حضرت هر سه بار با گشاده رویی فرمودند : اخلاق .

اخلاق حکم می کند که حاکم ، عدالتِ اجتماعی را سرلوحه ی اقداماتش قرار دهد و نه نظام سرکوب را . اخلاق اگر در جامعه حاکم شود به تبع آن آزادی ، برابری و مهرورزی جای زندان ، تبعیض و سرکوب را خواهد گرفت ! به تاریخ معاصر می گوئیم اگر می خواهید به درک صحیحی از نظام حاکم بر ایران برسید ، ببینید که این حکومت در سیاستهای داخلی و خارجی ، به چه میزان رعایت اخلاق را می کند تا اسلامیّتِ این رژیم بر شما هویدا گردد !؟ به تاریخ معاصر می گوئیم سرکوب جنبش های مذهبیِ غیر سیاسی ( آیت الله کاظمینی بروجردی و یارانش ) ، جنبشهای زنان ، معلمان ، دانشجویان و کارگران توسط رژیم تهران را ملاک قضاوت درباره اسلام می دانید یا عدالت محوریِ علی ابن ابیطالب (ع) و ظلم ستیزی حسین بن علی را ؟؟

 

 

 

 


April 22nd, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي